تاریخ انتشار: چهارشنبه 1402/01/23 - 00:02
کد خبر: 466785

به مناسبت ایام شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام؛

مروری بر سیره و فضایل "امیرالمونین علی علیه السلام" از زبان شیخ حسین انصاریان

مروری بر سیره و فضایل "امیرالمونین علی علیه السلام" از زبان شیخ حسین انصاریان

 شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

خدا در دیدگاه على (ع)

 فعل حضرت حق درباره وجود مقدس حضرت حقّ البته در جهت فعل حقّ که شیاطین بیشترین انحراف را در طول تاریخ در اندیشه ها ایجاد کردند وجود مقدس او این نظر را داشت، (در حالى که خودش گرفتار انواع حوادث و بلاها و مشقّت ها بود ببینید چه نظر پاکى نسبت به فعل حقّ داشت: (ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبادِه.)«۱» خدا را این گونه دید و درست دید، نظرى که درباره خدا و فعل خدا داشت، صحیح ترین و پاک ترین نظر بود، چون قرآن مجید اعلام کرد غیر از مخلَصین هر کس درباره خدا نظر بدهد و حرف بزند نظر کاملى نیست و سخن جامعى نیست، اما صریحاً قرآن کریم نظر مخلصین را در رابطه با پروردگار امضا کرد.

امیرالمؤمنین (ع) مى فرماید: او وجود مبارکى است که نسبت به بندگانش کمترین ستمى روا نمى دارد، نه در دنیا و نه در آخرت، کمبودها، نقص ها و عیب ها هم در هر شکلى که در زندگى مردم رخ نشان مى دهد کارخانه تولیدش را خود مردم مى دانند.

(إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْا وَ لَکِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ .) «۲» خداوند متعال به کمترین چیزى به بندگانش ستم روا نمى دارد، این مردم هستند که خودشان زمینه ستمکارى بر خودشان را فراهم مى کنند.

خیلى حرف زیبایى است، امیرالمؤمنین (ع) اعتقادش این است که عیب هاى زندگى، نقص هاى زندگى، کمبودهاى زندگى، مشکلات زندگى و دردهاى زندگى را با عادل شدن معالجه کنید، و الا تا در جامعه ستم هست طبعات ستم هم خواهد بود، آثار ستم هم خواهد بود.

رهایى از آثار ستم به این است که همه تصمیم بگیرند آدم هاى پاکى بشوند، انسان هاى عادلى بشوند، انسان هاى با انصافى بشوند.

نهایتاً حرف اسلام این است که کلید حل مشکلات متخلق شدن همه، به اخلاق پروردگار است. اگر یک نفر ستمکار هم بین مردم باشد باز کشتى حیات عیب پیدا خواهد کرد، و خیمه حیات دچار تنگنا خواهد شد. در قیامت هم همین طور، با این که (مَلِکِ یَوْمِ الدّینِ ) است قدرت واحد و تمام مهار قیامت به تنهایى به دست اوست.

در قرآن مجید مى فرماید: به اندازه رشته نازک وسط هسته خرما که به زحمت هم به چشم مى آید، یا در آیات دیگر مى فرماید: به اندازه سوراخ ریز میان هسته خرما به احدى ستم روا نخواهم داشت.

این طور نیست که در بازار قیامت بگویم این طرفم فرعون است، این نمرود است، این شمر است، این یزید است و با این اوضاعى که در دنیا داشتند بیش از حد جرمشان توى سرشان بزنم، نه، جریمه به اندازه جرم است، خداوند ستم نمیکند. 

منفعت این دیدگاه

 یک منفعت این نظر پاک این است که هیچ گاه انسان گلایه مند و شاکى از وجود مقدس او نمى شود. وقتى که آنجا را در اوج عدالت ببیند و ستمکارى و مولدش را انحراف فکرى و روحى خود انسان بداند، تمام درهاى گلایه و شکایت از پروردگار عالم به روى ذهن بسته مى شود، آن وقت رابطه آدم با پروردگار عاشقانه مى شود، بى رغبتى به حق در دل پیدا نمى شود، کسالت از حق در باطن پدیدار نمى شود و خستگى از حق براى انسان نمى آید. بلکه انسان در این سیر فکرى پاک روز به روز بر عشق و ایمان و ارتباط و عبادت و حرکتش به جانب مقام قرب اضافه میشود. این پاکى و عشق تا جایى مى رسد که نوشته اند: روز عاشورا هر چه بر أباعبدالله (ع) میگذشت برافروختگى چهره او بیشتر مى شد، و زمانى که شمر تیزى خنجرش را مى خواست به گلوى حضرت بکشد سید الشهداء (ع) لبخند زد، این لبخند خیلى معنى داشت، معنایش هم این بود که تمام وجودم از محبوبم در اوج رضایت قرار دارد و آنچه میگذرد مربوط به انحراف انسان است نه تقدیر و عمل پروردگار. این نظر وجود مبارکشان به پروردگار در جهت فعل پروردگار است.

انسان از دیدگاه على (ع)
 و اما نظرشان در رابطه با انسان، خیلى نظر شگفت انگیزى است.

یک گروهى در زمان خود امیرالمؤمنین (ع) در اوج هواپرستى و خودپرستى و جهالت که خطرناکترین بیمارى ها و کاملا بر ضد خدا قرار گرفتن است چنان با شخصیت امیرالمؤمنین (ع) درگیر شدند که نهایتاً حکم کفر بر امیرالمؤمنین (ع) جارى کردند. شما مطلبى را فقط مى شنوید، باید به گذشته برگردید و خود را در زمان امیرالمؤمنین (ع) قرار بدهید و امیرالمؤمنین (ع) را امیرالمؤمنین (ع) ببینید، هم از دید پروردگار هم از دید پیغمبر، حداقل سیصد آیه در قرآن است که اهل تسنّن هم نقل کرده اند، میگویند مصداق اکمل این سیصد آیه در امت، امیرالمؤمنین (ع) است.

شما پیغمبر (ص) را ببینید و با چشم پیغمبر (ص)، على (ع) را نگاه کنید، من فقط یک نظر پیغمبر (ص) را میگویم که: شیخ سلیمان بلخى حنفى در کتاب ینابیع الموده خود نقل میکند که روزى پیغمبر (ص) بالاى منبر به مردم فرمود: واقعاً هر کسى که دلش مى خواهد آدم را با علمش ببیند، نوح را با عزمش ببیند، ابراهیم را با حلمش ببیند، موسى را با هیبتش ببیند، و عیسى را با زهدش ببیند اشاره کردند: (فَلْیَنْظُرْ الى عَلى ابْنِ ابى طالِب .) «۵» این یک نفر به تنهایى همه انبیاء است، آن وقت این هواپرستان خودپرست جاهل، در دل جامعه اسلامى که خودشان را هم به مردم باورانده بودند که ما آدم هاى درستى هستیم اعلام کردند که: على کافر است و جنگ با او و کشتنش واجب است و شرّش را باید از سر جامعه کم کرد.

حرمت انسان
 براى حریم انسان، جان انسان، وجود انسان آنقدر احترام قائل بود که میگفت: دشمن ترین دشمنان من بیمارند، باید علاجشان کرد. علاج. او غیر حکومت هایى بود که اگر یک نفر بر اثر درد بگوید: بالاى چشمتان ابروست، مأمور در خانه اش بیایند و دعوتنامه بفرستند و او را به انواع مراکز اطلاعاتى بکشند و به خاک سیاه بنشانند. او میگفت: اولا اینها انسان هستند و بعد هم عارضه بیمارى به آنها خورده، باید معالجه شان کرد، ناامید هم نباشید. یک روزى روى منبر کوفه در ایام حکومت و قدرتش سخنرانى مى کرد، آنقدر مردم تحت تأثیر سخنرانى بودند که مات زده نگاهش میکردند، یکى از همین گروه از وسط جمعیت بلند شد و گفت: پسر ابوطالب! خدا ریشه ات را بکند که چقدر خوش زبانى! تا چهل پنجاه نفر قصد حرکت کردند، امام (ع) از روى منبر فرمود: با شما بود؟! گفتند: نه. فرمود: به چه کسى گفت خدا ریشه ات را بکند؟ گفتند: به شما. فرمود: حق درگیرى بر عهده من است، من باید با او درگیر بشوم، من هنوز سخنرانى ام تمام نشده، بگذارید بنشیند و گوش بدهد، شاید هدایت بشود.

دنیا در دیدگاه على (ع)
 اما راجع به دنیا پاک ترین نظر را داشت: (انّ الدُنْیا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَقَها، وَ دارُ عافیَه لِمَنْ فَهِمَ عَنْها وَ دارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها وَ دارُ مَوْعِظَه لِمَنِ اتَّعَظَ بِها، مَسْجِدُ أَحِبّاءاللّهِ وَ مُصَلّى مَلائِکَهِ اللّهِ وَ مَهْبَطُ وَحْىِ اللّهِ وَ مَتْجَرُ اوْلیاءَاللّه اکْتَسَبُوا فیها الرَحْمَه وَ رَبِحُوا فیها الْجَنَه). «۸» شما در تمام مکتب ها بگردید اگر نمونه این نظر را راجع به دنیا دیدید؟

نیّت امیرالمؤمنین (ع)
 و اما نیّت او، کافى است که شما در کتاب هاى شیعه و سنى وزن نیت او را از زبان پیغمبر اکرم (ص) بشنوید. این وزن نیت على (ع) در پاکى در سن بیست و سه سالگى است: (ضَربَهُ عَلى یَوْمَ الْخَنْدَقْ افْضَلْ مِنْ عِبادَهِ الثَقَلَیْنْ.) «۹» در پاکى نیت، شما کافى است پاکى نیت او را در این آیه سوره بقره ببینید: (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ...) «۱۰» خدایا! جانم را آن هم در سن بیست سالگى با تو معامله مى کنم فقط محض خودت. من نه کارى به بهشت دارم و نه کارى به جهنم، جانم را با شخص خودت معامله مى کنم.

عمل امیرالمؤمنین (ع)
 اما از نظر عمل: امام باقر (ع) میفرماید: یک روز در اتاق پدرم زین العابدین (ع) نشسته بودم، داشتم عبادت پدرم را نگاه مى کردم، رکوعش را، سجودش را، حالش را، بعد با صداى بلند شروع کردم گریه کردن. پدرم نمازش را که سلام داد و فرمود: باقرم! چرا گریه مى کنى؟ گفتم: پدر از این سنگینى عبادتت دلم سوخت، پدرم شروع کرد گریه کردن. به پدرم گفتم: من دلم براى شما سوخت گریه کردم، شما براى چه گریه مى کنى؟ فرمود: عزیز دلم! اگر زمان على (ع) بودى و عبادت على (ع) را مى دیدى چه میگفتى!

یک شعر از یک سنى حنفى مسلک بخوانم، حنفى ها خیلى متعصب اند.

شیر خدا شاه ولایت على

صیقلى شرک خفى و جلى

روز احد چون صف هیجا گرفت

تیر مخالف به تنش جا گرفت

غنچه پیکان به گل او نهفت

صد گل محنت ز گل او شکفت

روى عبادت سوى محراب کرد

پشت به درد سر اصحاب کرد

بیست و سه سالش بود، جراح به پیغمبر (ص) گفت: نود زخم خورده، همه را بستم اما یک تیر به عصب استخوان پا فرو رفته تا مى خواهم آن را دربیاورم شدید ناله مى زند، من هم مى دانم دردش خیلى است، نمیگذارد آن را دربیاورم، چکار کنم؟ پیغمبر (ص) فرمود: صبر کن وقت نماز بشود.

خنجر الماس چو بینداختند

چاک به تن چون گلش انداختند

گُل گُل خونش به مصلى چکید

گشت چو فارغ ز نماز آن بدید

این همه گل چیست ته پاى من

ساخته گلزار مصلاى من

صورت حالش چو نمودند باز

گفت که سوگند به داناى راز

کز علل تیغ ندارم خبر

گر چه زمن نیست خبردارتر

(جامى) از آلایش تن پاک شو

در قدم پاک روان خاک شو

شاید از این خاک به گردى رسى

گرد شکافى و به مردى رسى

اخلاق امیرالمؤمنین (ع)
 یک موردش را برایتان بگویم، ایام حکومتش است، رئیس مملکت است، در راه دارد میآید یک دختر خانمى را مى بیند زار زار گریه میکند. على (ع) در مقابل گریه گریه کنندگان طاقت نمیآورد، دختر خانم! چى شده؟ گفت: من کنیزم و کلفت هستم، پول به من داده اند خرما خریده ام، خرما خوب نیست، خانمم گفته برو پس بده و آمده ام به خرمافروش میگویم: پس بگیر، میگوید: پس  نمیگیرم. فرمود: بیا با همدیگر برویم من خرمایت را پس بدهم. آمد در مغازه خرمافروش، خیلى بامحبت فرمود: این خرما را عوض بکن. گفت: به تو هیچ ربطى ندارد، به خرما فروش لات و بیتربیت دوباره فرمودند، اگر ممکن است عوض کن، گفت مزاحم کسبم نشو. و از پشت دخل آمد و یک مشت به سینه امیرالمؤمنین (ع) زد و از مغازه بیرون پرتش کرد. گفت: میگویم برو. به دختر فرمود: خوب این که پس نگرفت بیا برویم در خانه تان به خانمت بگویم حالا با این خرماها قناعت کن. هیچ قدرتمندى در روى این کره زمین به این پاکى مى شناسید؟ اینقدر اخلاق والا. دختر راه افتاد، على (ع) هم راه افتاد، همسایه روبرویى آمد در مغازه جوان خرمافروش، گفت: با کدام دستت به این سینه زدى؟ گفت: با این دست. گفت: خوشت آمد با این مشتى که به این مرد زدى؟! تو فهمیدى این کیست؟ گفت: نه، کیست؟ با این  لباس پاره اش آمده بود اینجا مزاحم ما شده بود. گفت: نفهمیدى؟ گفت: نه، گفت: این سینه، صندوق اسرار خداست، این شوهر فاطمه زهرا (س) است، این پدر حسن و حسین 8 و این امیرالمؤمنین (ع) است. دوید دنبال امیرالمؤمنین (ع)، آمد خودش را بیندازد روى پاى على (ع)، زیر بغلش را گرفت، گفت: مرا ببخش، بد کردم. فرمود: تو مرا ببخش، من آمدم مزاحم کاسبى ات شدم. «۱۱» لا اله الا الله.

شما رئیسهاى کشورها یک موى على (ع) به تنتان هست؟ خرما را گرفت و بهترین خرما را براى دختر آورد و فرمود: برو، گفت: على جان! دیر شده مرا مى زنند. فرمود: خوب من میآیم از جانب تو عذرخواهى مى کنم. خانم دید کنیزش دیر کرده، پنج دفعه هى آمد در را باز کرد و بیرون را نگاه کرد، بعد یک مرتبه دید کنیزش با امیرالمؤمنین (ع) دارد میآید، على (ع) را میشناخت، دو لنگه در را باز کرد امیرالمؤمنین (ع) فرمود: یک مقدار دیر شده عذرش را قبول کن، گفت: آقا جان! فداى قدمتمان بشوم، من این کنیز را به شما بخشیدم. امام (ع) هم رو کرد به کنیز، فرمود: من هم تو را در راه خدا آزاد کردم برو، این یک مصداق پاکى.

مجلس امشب به نام على (ع) شد، على (ع) هنوز مظلوم است، على (ع) هنوز تنهاست، چند روز است از کنار قبرش صداى ناله هاى مظلومانه بلند است،«۱۲» فرهنگ على (ع) هنوز در دنیا فرهنگ مظلومى است، پاى منبرش یک نفر بلند شد و گفت: به من ظلم شده. فرمود: چقدر به تو ظلم شده؟ گفت: یک ظلم. فرمود: به تو یک ظلم شده اما به من به اندازه ریگ هاى بیابان، و به تعداد نخ پشم گوسفندان دنیا ظلم شده.

مصیبت جانکاه
 زهرا (س) داشت جان مى داد و اشک مى ریخت، امیرالمؤمنین (ع) گفت: چرا گریه مى کنى؟ گفت: به مظلومیت تو گریه مى کنم. در دامن خودش جان داد. بعد از ظهر بود، به حسن و حسین، و زینب و کلثوم: گفت: عزیزانم! بلند بلند گریه نکنید، نمى خواهم همسایه هاى دیوار به دیوارمان هم بفهمند که مادرتان را از دست دادید. نیمه شب شد بدن دختر پیغمبر را داخل آن حیاط کوچک آورد، صدا زد: حسن جان! حسین جان! شما آب بیاورید، من بدن مادرتان را با کمک شما غسل بدهم. اما وسط غسل دیدند بابا غسل را رها کرد و آمد صورت به دیوار گذاشت، شروع کرد بلند بلند گریه کردن.

مگر بابا به ما نگفته بلند بلند گریه نکنیم؟ چرا خودش بلند بلند گریه میکند؟ آمدند گفتند: بابا چى شده؟ فرمود: دستم به بازوى مادرتان رسید، آنقدر با غلاف شمشیر به بازوى مادرتان زده اند ... بعد بدن را کفن کرد و صدا زد حسن جان! حسین جان! دخترانم! این آخرین بارى است که مادرتان را مى بینید. بچه ها آمدند، دوتا دختر دو طرف بدن مادر سر گذاشتند، امام حسن (ع) صورت، روى صورت مادر، ابى عبدالله (ع) صورت، کف پاى مادر، حسین جان! براى شما سخت تر بود صورت روى پاى مادر یا براى خواهرت زینب (س) وقتى صورت روى گلوى بریده تو گذاشت.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
افتتاح نخستین دانشکده علوم خانواده ایران
زارع‌پور: به زودی سایتی برای نمایش سرعت اینترنت اپراتورها رونمایی می‌شود
سخنگوی یونیسف: گورستان‌هایی در غزه دیدم که مملو از کودک بود
اصابت موشک‌های حزب‌الله به ۲ سازه در شمال فلسطین اشغالی
۹۰ درصد مردم غزه زیر خط فقر قرار گرفتند
میانگین مالیات طلافروشان کمتر از کارمندان شد
کاهش نرخ تورم چرا هنوز به نقطه مورد انتظار دولت نرسیده است؟
تجمع دانشگاهیان در حمایت از دانشجویان آمریکا و اروپا
فریب مردم با درج "بدون کلسترول" روی روغن‌های نباتی
بررسی آخرین وضعیت ایجاد حساب واحد خزانه توسط دستگاه‌ها در کمیسیون اصل نود
دیدار تیم ملی والیبال دانش‌آموزی ایران با رهبر معظم انقلاب +عکس
ثبت دانشکده تاریخی «سه‌گوش» اهواز به نام دانشگاه
بازداشت حداقل ۱۰۰۰ دانشجو در دانشگاه‌های آمریکا
برهنگی و عریانی یکی از دسیسه‌های دشمن برای نابود کردن خانواده‌هاست
آماده‌باش مدیریت بحران تهران برای بارش‌های شدید
استرداد کلاهبردار ۱۲۰۰ میلیاردی به کشور
بن کتاب دانشجویان و طلاب چقدر است؟
افتتاح اولین خوابگاه متاهلی دانشگاه خلیج فارس
کلید اولیه نوبت اول کنکور منتشر شد
آغاز معتبرترین مسابقات ریاضی دانشجویی جهان در دانشگاه تبریز
برآورد شرکت ۵ میلیون نفر در پیاده‌روی اربعین امسال
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top